مجله اینترنتی رمز موفقیت

آیا لازم است اهداف خود را با دیگران در میان بگذارید

بسیاری از مردم نمی‌دانند که آیا لازم است اهداف و برنامه‌های بزرگ زندگی خود را به دیگران بگویند.

البته بستگی دارد، ولی من اینطور تصمیم گرفتم:

من تصمیم گرفتم به دیگران نگویم برنامه‌ام در حال حاضر و برای آینده چیست.

و دلایل خوبی هم برای اینکار دارم:

1 . مردم زود می‌خواهند بدانند آخر کار چه می‌شود.

وقتیکه ایده‌های خود را با دیگران در میان گذاشتید، حتی اگر چیزی باشد که فکر می‌کنید شاید روزی عملی شود و فقط برنامه‌ریزی می‌کنید که آنرا در روزهای آینده انجام دهید، مردم شروع می‌کنند شما را با آن ارتباط دهند.

حالا هر وقت شما را ببینند، می‌پرسند اوضاع چطور پیش می‌رود.

این به معنی فشار زیاد به شما است، با توجه به اینکه واقعاً نمی‌خواهید جزئیات پروژه شما را بدانند، چون واقعاٌ برایشان مهم نیست.

2 . آنها واقعاً نمی‌دانند شما درباره‌ی چه چیزی صحبت می‌کنید.

روی هر برنامه‌ای که کار می‌کنید، طرح بزرگ شما برای آینده هر چه که باشد، هر روشی که برای پول درآوردن پیدا کرده باشید، چیزیست که شما روی آن تحقیق و مطالعه کردید، فکر کردید، آنالیز کردید و در فکرتان آنرا رشد و نمو دادید.

اشاره کردن به این موارد جلوی دیگران حتی یک ذهنیت مبهم نیز به آنها نمی‌دهد چه به اینکه بفهمند شما چه می‌گویید.

بنابراین، اگر از من بپرسید، بهتر است این صحبتها ناگفته بماند.

عاشقان دنیای دیجیتال مثال خوبی در این مورد است. آنها شغلشان را ترک می‌کنند، همه چیزشان را رها می‌کنند، و به قاره‌ای دیگر می‌روند تا روی چیزی که عاشقش هستند کار کنند. که کاری بس بزرگ و زیبا برایشان است.

ولی مردم برایشان دلسوزی می‌کنند، نگرانشان هستند، سعی میکنند آنها را منصرف کنند، اما تقریباً هیچوقت سعی نمی‌کنند آنها را بفهمند و درک کنند.

وقتیکه آنها به دنبال رویاهایشان می‌روند، کاری که دوست دارند را انجام می‌دهند و از آن پول درمی‌آورند، چیزهای جدید را در زندگی امتحان می‌کنند، مسیر و هدفی برای خودشان دارند و در آرامش به پیش می‌روند.

و همه‌ی اینها چیزهاییست که مردم متوسط هیچوقت بدان دست نیافته‌اند.

3 . مردم انتظار خیلی زیادی دارند.

یکبار سعی کنید بگویید که می‌خواهید از محیط آنلاین پول درآورید، یا برنامه‌ریزی می‌کنید که کار بهتری در سال جدید شروع کنید، و اگر اینکار بزودی شروع نشود، یا مبلغ قابل ذکری از محیط آنلاین نصیبتان نشود، مردم شما را به چشم یک شکست‌خورده می‌نگرند.

و ممکن است شما هم این احساس را در خود پیدا کنید.

که بسیار ناخوشایند است و شاید شما را وادار به تسلیم کند.

اما در عمل داستان طور دیگریست. شاید هنوز کار مناسبی پیدا نکرده باشید، یا هنوز سیستم درآمدی در محیط آنلاین ایجاد نکرده باشید، یا باندازه کافی صبر نکرده باشید.

اهداف بزرگ و دگرگون‌کننده‌ی زندگی، نیاز به زمان بیشتر، تلاش بیشتر، فدا کردن چیزهای بیشتر و کار سخت و بیشتر از معمول دارد.

و اگر هرکدام از اینها را نادیده بگیرید، دیرتر به مقصود خود می‌رسید.

بنابراین در این لحظه بهتر است به دیگران چیزی نگویید. آنها انتظار زیادی از شما خواهند داشت. و این موضوع باعث فشار مضاعف به زندگی شما می‌شود.

4 . مردم قضاوت می‌کنند.

مردم شما را هر طور که باشید قضاوت می‌کنند. همه‌ی ما این را می‌دانیم.

برخی دوستمان دارند ولی تعدادی هم هستند که از ما طرفداری نمی‌کنند و با حرفها، فکرها و کارهای ما موافق نیستند.

وقتی به رویاهای بزرگتر بیاندیشیم، و مردم متوجه تغییرات در ما بشوند، حتی بیشتر ما را قضاوت و موشکافی می‌کنند.

آنها انتقاد می‌کنند و می‌خواهند بیشتر بدانند، خودشان را قاطی اهدافمان می‌کنند و انرژی ما را می‌گیرند.

آنها اینکار را نه بخاطر ما بلکه بخاطر اینکه اقتضائات خودشان را دارند انجام می‌دهند. ولی اینکار لزومی ندارد.

بنابراین شما می‌توانید آرزوهایتان را در خودتان نگه دارید و کاری کنید که هم خودتان و هم آنها در وضعیت ناخوشایند قرار نگیرند.

5 . آنها حسود می‌شوند.

احتمالاً به یک داستان الهام‌بخش و حقیقی در اینترنت برخورده‌اید. درباره‌ی کسانی که به خواسته‌هایشان رسیدند، ثروتمند شدند، رویای خود را به واقعیت بدل کردند، عاشق شدند و با عشقشان به دنیا سفر کردند، یا هر مورد دیگر.

معمولاً داستانی زیبا با عکسهای نفس‌گیر است. و ما هم جلوی صفحه مانیتور لبخندی می‌زنیم و در دلمان آرزو می‌کنیم کاش مثل آنها بودیم.

و سپس به پایین صفحه اسکرول می‌کنید و اولین نظر را می‌بینید. و نظرات ناخوشایند است.

اینها متنفرها هستند. حرفهایشان بی‌معنی است، و بوی حسودی از نظراتشان پیداست. اینها کسانی هستند که در دفتری کار می‌کنند و از شغلشان متنفرند و متوسط زندگی می‌کنند.

در صورتی که برخی دیگر خوشحال هستند و زندگی رویایی خودشان را دارند و هر کاری که دوست دارند انجام می‌دهند.

حرف من این است که مردم حسود هستند. و اگر اطرافتان پیدا شوند، انرژی منفی به شما می‌رسد. که احساس بدی در شما ایجاد می‌کند، و شاید برای آنها تاسف بخورید.

اما اگر از زاویه دیگری به این موضوع بنگرید، اینطور است:

شما رویاهای خود را با دوستان خود در میان می‌گذارید. برخی از آنها از زندگی خود راضی نیستند و چشم دیدن خوشحالی دیگران را ندارند زیرا فقط به یادشان می‌آورد که چقدر ناتوان، ضعیف، بی‌اراده، متوسط الحال و تنبل هستند.

و بجای حمایت از شما، بدبختی خودشان بیشتر می‌شود و بهمین خاطر احساس بدی هم در شما بوجود می‌آورند.

و آیا همه‌ی اینها لازم است؟ البته که نه.

6 . آنها ذهنتان را منحرف می‌کنند.

وقتیکه ببینند شما روی پروژه‌ای کار می‌کنید علاقه‌مند می‌شوند. می‌خواهند بیشتر بدانند و کارتان را ببینند و سر از کارتان دربیاورند.

حتی به شما می‌گویند که درباره‌اش فکر می‌کنند. چیزهایی از اطراف شنیده‌اند و آنرا برای شما تعریف می‌کنند و نظایر آن.

همه‌ی اینها باعث انحراف ذهنتان می‌شود.

و حتی اگر دوستانه و از روی کنجکاوی هم باشد بار مسئولیتی روی دوش شماست و توجه شما جلب می‌کند.

و همانطور که همه می‌دانیم، اهدافمان نیاز به توجه کامل و شش دانگ حواسمان دارند. اگر با همه‌ی‌ حواس تمرکز نکنیم، کار زیادی از پیش نمی‌بریم.

اینها دلایلی هستند که چرا من اهداف شخصی خصوصاً اهداف بزرگ را با دیگرن در میان نمی‌گذارم.

نظر شما چیست؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.