همهی ما توصیههایی از کسانی که در رسته شغلی ما به موفقیتهای افسانهای دست یافتند را شنیده یا خواندهایم. و آیا همه این آرزو را نداشتهایم که پا جای پای آنان بگذاریم و همان کارها و روش آنها را دنبال کنیم تا ذرهای از آن افتخار را خودمان هم کسب کنیم؟
مطمئناً این روش اشتباه نیست، ولی آمار نه چندان جالبی برای شما دارم. وقتیکه به این موضوع بیشتر فکر میکنیم، میبینیم که روشی که برای بیشتر افراد موفق در زمینه شغلی شما روشی کارآمد و نتیجهبخش بود لزوماً نمیتواند برای شما هم همان نتیجه را داشته باشد. در حقیقت، شواهد محکمی هم برای این موضوع وجود دارد. حتی اگر با مدیریت خوب بخواهید استیو جابز دیگری شوید، راه و روشی که شما را به موفقیت میرساند هیچ شباهتی به مسیر موفقیت وی ندارد.
وقتیکه از مسیر پیموده شدهی دیگران پیروی میکنید، از این نکته آگاه باشید که شما شرایط خاص خودتان را دارید. نیازها، اهداف و امکانات شما منحصر به فرد برای خودتان است، و اینکه بخواهیم روش دیگران را در پیش بگیریم چون کس دیگری با این روش به موفقیت رسید شاید حتی شما را از مسیر موفقیت دورتر کند.
گوشت را بخورید؛ استخوان را دور بیندازید
مطالب فراوانی مثل کتاب یا مجلات و مطالب بلاگها در دسترس شماست که نکات الهامبخش و آموزندهای در خود دارد. آنها را بخوانید و از قسمتهایی که پسندیدید یادداشت بردارید – اگر مطلبی با خصوصیات و هدف شما همخوانی نداشت براحتی آن را ندید بگیرید. موضوع مهم این است که چیزهای مربوط به خودتان را انتخاب و مطالعه کنید و سایر مطالب را از نظر دور کنید. آنچه را که با موقعیت و شرایط خاص شما همخوانی ندارد بدون ترحم از لیست حذف کنید، حتی اگر همین مطلب باشد.
نباید اجازه دهید دیدگاه و افکار کس دیگری بر شما چیره شود. تنها راه برای کشف این موضوع که چیزی بدرد شما میخورد یا خیر، این است که خودتان آنرا امتحان کنید.
شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری میشناسید
شاید خیلی ناامیدکننده باشد که کسی که به او اعتماد دارید توصیهای به شما میکند که کاملاً برخلاف چیزیست که به نظرتان راه درست برای شما است. شاید این احساس به شما دست بدهد که انگار باید آن توصیه را دنبال کنید، چون فلان شخص معروف میگوید آن راه بهترین راه است، ولی این درست نیست.
در عصر ما که بدون محدودیت به اطلاعات دسترسی داریم، این امکان وجود دارد که نقشه موفقیت را به سلیقه و روش خودمان بسازیم و خرده شیشهای در آن نباشد. با همهی این احوال، حتی قهرمانان ما هم گاهی اوقات پرت و پلا میگویند. خوب آنها هم آدم هستند.
بخوانید، بخوانید، بخوانید
بعنوان یک نویسنده، شاید در مورد اهمیت مطالعه اغراق کنم. ولی واقعاً همینطور هم هست. مطالعه برای رشد و افزایش آگاهی شما در هر زمینهای امری حیاتی است، اما در موارد خلاقانه و مبتکرانه، اهمیت خاصی دارد. بعنوان یک تجربه دست اول، مطالعه بهترین روش برای آموختن درباره این جهان و الهام گرفتن از آن است.
برای ایده گرفتن مطالعه کنید
در حقیقت، وقتیکه کلمات را به تصاویر تبدیل میکنیم میتواند تاثیر کاملاً متفاوتی در مغزمان داشته باشد. به همین دلیل است که مطالعه کردن در مقایسه با تماشای تلویزیون باعث افزایش بیشتر هوش شما میشود. در هر صورت شما در هر دو روش اطلاعاتی را دریافت میکنید، ولی فقط مطالعه است که شما را به تخیل و تجسم ذهنی وامیدارد، و بهمین دلیل باعث افزایش کارایی مغز شما شده و باعث تولید ارتباطات عصبی بیشتر و ظهور ایدههای جدید در ذهن شما میشود.
شاید خودتان هم فهمیده باشید که بعد از مطالعه کافی میتوانید راه موفقیت خودتان را پیدا کنید که شباهتی به هیچکدام از کارهایی که موفقهای معروف انجام دادند ندارد. آنگاه میتوانید کتاب خودتان را بنویسید و دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
الهامبخشی
دوست دارید حداکثر بهره را از مطالعه ببرید؟ راز این است: باید همه چیز را بخوانید. درسته – هر چیزی که بدستتان میرسد، حتی اگر بیربط به چیزی که دنبالش هستید به نظر برسد. بسیاری از کتابهای جدید و بلاگهای اینترنتی را مطالعه کنید؛ فقط به دور علاقهمندیهای خود نگردید. اگر فقط چیزهایی که دوست دارید و با آن موافق هستید را بخوانید، در خندق باریکی از تفکر درباره موفقیت، خلاقیت، و زندگی برای خود سنگر ساختهاید.
لیست چالشبرانگیزی از منابع برای مطالعه تهیه کنید
چیزهایی که معمولاً نمیخواندید را مطالعه کنید، و حتی چیزهایی که مطمئناً از آنها بیزار خواهید بود. گاهی اوقات بیشترین چیزها را از کسانی میآموزید که قویاً با آنها مخالف هستید. من خودم الهامات بسیاری از کتابها و مطالب اینترنتی گرفتم که در نگاه اول به نظر میرسید مطالعه آنها چیزی جز هدر دادن وقت باارزشم نیست. ولی اگر حتی پارهای ایدهی باارزش نصیب شما شود، ارزشش را دارد. چرا؟ چون برای سرگرمی مطالعه نمیکنید، مطالعهی شما به منظور ترسیم نقشه حرفهای راه شما برای موفقیت است.
آموختن برای آگاهی
بعنوان طراحی که نقشه راه برای موفقیت ترسیم میکند، نبایستی اطلاعات را برای تفریح کسب کنید، بلکه به منظور انجام تحقیقات این کار را انجام دهید. هیچ کتابی را نخوانید یا طرحی را ننگرید یا کامنتهای بلاگی را زیرورو نکنید مگر اینکه یادداشت بردارید، کروکی بکشید و مغزتان را برای بهرهبرداری از این خرده ایدهها بکار بیندازید.
وقتی این خرده ایدهها را به هم پیوند بزنید، به ایدهای دست مییابید که از خلاقیت و تازگی آن در شگفت خواهید شد. من همیشه دفترچه یادداشتی در کنارم دارم و وقتی وبگردی میکنم یا کتاب جدیدی را میخوانم یادداشتبرداری میکنم. البته هیچوقت نمیدانم که این چیزهایی که میخوانم یا میبینم چه زمانی الهامبخش من خواهد بود، ولی میخواهم مطمئن باشم هیچ ایده برانگیزندهای از قلم نمیافتد.
نمیخواهم بگویم هر ایدهای که به سرم میزند را عملاً بکار میگیرم، ولی ترجیحاً باید آنها را روی کاغذ بنویسم و بعد از غربال کردن، چیز باارزشی در آن پیدا کنم.
نتیجهگیری
با مسلح کردن خودتان با طیف گستردهای از دانش، میتوانید قوانینی که دیگران وضع کردهاند را به چالش بکشید، و از پیروی کردن توصیهای که موفقیت واقعی شما را به بیراهه میکشاند دست بردارید.
بخاطر داشته باشید که نتایج منحصر به فرد شما نه شاید بلکه حتماً متمایز از دیگران است و هر دیدگاهی را بسادگی نپذیرید، بلکه با آن روبرو شوید، امتحان کنید، و ببینید آیا واقعاً همان است که نشان میدهد.